غزل شمارۀ 168
1. روز ازلم بود به نابود نهفتند
2. در ضمن زیان کاری من سود نهفتند
3. آن روز که می زاد مرا مادر گیتی
4. در هفت فلک اختر مسعود نهفتند
5. در مصطبه جو علم، که نور خرد ما
6. از شمع شب مدرسه در دود نهفتند
7. احوال حقیقت همه در سرّ مجازست
8. در سجده بت طاعت معبود نهفتند
9. می نوش که آن روز که شد توبه اجابت
10. ذوق اثر از نغمۀ داوود نهفتند
11. نبود عجب ار کور شود دیدۀ حاسد
12. زهرش به نگاه حسد آلود نهفتند
13. آن آتش جان سوز که شد باغ براهيم
14. تاب و تن از آن در دل نمرود نهفتند
15. معلوم نشد شعبدۀ چرخ نظیری
16. دیر آمده ام در نظرم زود نهفتند
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده