غزل شمارۀ 169
1. شمع را زنده دلی در شب تار آخر شد
2. روز عشرت همه در خواب خمار آخر شد
3. شاخ سرکش شد و دست همه کوتاه بماند
4. جور گلچین و نزاع سر خار آخرشد
5. عندلیب ار نسراید به قفس معذورست
6. گل به بازار نبردند و بهار آخر شد
7. خلعت دهر به اندازۀ حال اکنون نیست
8. چرخ را رشته به هم رفت و مدار آخر شد
9. همچو دینار که در پای کریمان افتد
10. کس نگفت از چه شماریم و شمار آخر شد
11. کمتر از رنگ حنا بود به ما لطف جهان
12. سر و دستی نفشاندیم و نگار آخر شد
13. فکر نا آمده این است که امسال گذشت
14. غم آینده همان بود که بار آخر شد
15. نقش رخسار تو بر صفحۀ جان گشت رقم
16. پرده بر یک طرف انداز که کار آخر شد
17. شاهدان گوشۀ چشمی به نظیری دارند
18. هرچه دل، صید همی کرد و شکار آخر شد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده