غزل شمارۀ 2
1. مانند سراب بند بر پا
2. بیهوده شدیم دشت پیما
3. بی بحر نموده شكل ساحل
4. بی آب نموده موج دریا
5. سر داده به باد بود و نابود
6. بگرفته ز خاک عرض و پهنا
7. بر اوج رسیده گه ز پستی
8. در پست فتاده گه ز بالا
9. چون ظلمت نیستی درآمد
10. نه ماند رخ و نه ماند سیما
11. در نای دمید دم مغنّی
12. لب بست و فرونشست غوغا
13. عاشق که و عشق چیست؟ دانی
14. درمانده و دردِ بی مداوا
15. سرگشتۀ مطلب محالیم
16. ای کاش نبود این تقاضا
17. آخر به چه مایه قرب جوییم
18. بال و پر مور و راه عنقا
19. آتش نشود به باد خاموش
20. از سر نرود به فکر سودا
21. چون حق نشود عیان نظیری
22. گوییم که لا اله الاّ
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده