نظیری نیشابوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 231

1. خوشا کز بس هجوم گریه ام در دامن آویزد

2. سر دست نگارینم نگار از گردن آویزد

3. چنان در دو ست آویزم به دل گرمیّ و دمسازی

4. که در هنگام جان بازی به دشمن دشمن آویزد

5. نسازد بوی یوسف دیدۀ یعقوب را روشن

6. اگر عشق زلیخایش نه در پیراهن آویزد

7. مقیم کوی تو بی روی تو با بلبلی ماند

8. که صیّادش به ماه دی قفس در گلشن آویزد

9. گرفتم در پر پروانه سوزم درنمی گیرد

10. حذر کن زان که ناگه آتشم در روغن آویزد

11. دلی دارم به دست طعن ناصح چون کهن دلقی

12. که در هر بخیه لختى خرقه اش از سوزن آویزد

13. چراغ ما چه زیب و فر دهد محفل سرایی را

14. که قنديل مه و مهرش فلک از روزن آویزد

15. ببینی گر جلایی از مه و پروین مشو ایمن

16. به شکل خوشه گه صیاد دام از خرمن آویزد

17. پی درد نظیری این همه گفت و شنو دارم

18. گلی می چینم از گلشن که خاری در من آویزد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چند باشی همچو خون مرده پنهان زیر پوست؟
* همتی کن، پوست را بشکاف بر خود چون انار
شعر کامل
صائب تبریزی
* ساقی بیا که هاتف غیبم به مژده گفت
* با درد صبر کن که دوا می‌فرستمت
شعر کامل
حافظ
* آن که پیش لب شیرین تو ای چشمه نوش
* آفرین گفته و دشنام شنوده است منم
شعر کامل
رهی معیری