نظیری نیشابوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 237

1. رشکی به من گهی ز ادای سخن رسد

2. صد جایگه مقام کند، تا به من رسد

3. من بر در از تجلّی آن نور سوختم

4. پروانه چون به عرصۀ آن انجمن رسد

5. در راه تو شمال و صبا در ترددند

6. تا بو که را دهی که به بیت الحزن رسد

7. گر زیر گلبنی قفسم را نمی نهی

8. جایی بنه که ناله به گوش چمن رسد

9. گفتند: کم بقاست سمن عندلیب گفت

10. ای کاش عمر گل به حیات سمن رسد

11. جیبی که پاره شد به ملامت رفو نشد

12. دست جنون مباد به این پیرهن رسد

13. زاهد ز سرّ نکته صوفی چه آگه است؟

14. در شیوه های چشم صنم برهمن رسد

15. بازیچۀ تو معجز عیسی به باد داد

16. در نرگس تو کس به چه افسون و فن رسد؟

17. ای جان به سعی درد نظیری نمی رود

18. مرگی مگر به داد دل زیستن رسد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* قلم پوشیده می‌رانم که اسرارم نهان ماند
* اگر چه آتش سوزان به نی نتوان نهان کردن
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* لعلت چو شکوفه عقد پروین دارد
* روی تو چو لاله خال مشکین دارد
شعر کامل
خاقانی
* صلاح از ما چه می‌جویی که مستان را صلا گفتیم
* به دور نرگس مستت سلامت را دعا گفتیم
شعر کامل
حافظ