غزل شمارۀ 24
1. با شهپر عنقا چه نوا بال مگس را
2. همه نغمۀ داوود که دیدست جرس را
3. در معرض خورشید سها را چه نمایش؟
4. با نور تجلّی چه ضيا نار قبس را؟
5. بس غنچۀ نشکفته به تاراج خزان رفت
6. رسم است که رهزن زند از قافله پس را
7. پریدن نادان گه نظمم به چه ماند؟
8. با آن که پرد چشم و نهی بر مژه خس را
9. در کوی حقیقت چه کند مرد مجازی؟
10. در بیشۀ شیران چه هنر گرگ هوس را؟
11. جز حاجت اخوان نسزد تحفۀیوسف
12. اینجا نرسد عرض تجمّل همه کس را
13. هرچند ز تریاق بود زهر گران تر
14. زین جنس به صد من ندهم نیم عدس را
15. کس همره ما نیست کز آن سوی بتازیم
16. کز معرکه بردیم برون گرد فرس را
17. تا همدم هر بیهده پرواز نگردد
18. در سینه شکستیم پر و بال نفس را
19. در آرزوی یک تن هم جنس که عنقاست
20. از بس که طپیدیم شکستیم قفس را
21. صبح از دم خون ریز نظیری به هراس است
22. از ناوک شب خیز بود بیم عسس را
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده