نظیری نیشابوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 341

1. بلاست خطّ نگارین و زلف خم به خمش

2. دگر ز فتنه چه بر سر نوشته تا قلمش

3. به این جمال و نکویی که اوست می ترسم

4. موحّدان به خدایی کنند متّهمش

5. اگر فریب ملایک دهد عجب نبود

6. که ياصمد بنویسند جای یا صنمش

7. شبی به ناله دلش را اگر به دست آری

8. به هر امید توان کرد تکیه بر کرمش

9. دلی که راه به آن چشمۀ زنخدان برد

10. مسیح آب خضر می دهد به جام جمش

11. شعور نیست که یک دم به خویش پردازم

12. خرابم از قدح التفات دم به دَمَش

13. اگر زنی به رگم ریش باخبر نشوم

14. ز پای تا بسرم محو لذّت المش

15. به قيد زلف گرہ گیر او گرفتارم

16. دریغ جان نتوانم فشاند در قدمش

17. پریده دل به هوای کسی نظیری را

18. که گرد کعبه بگردد کبوتر حرمش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر بود برگ گل سوریت از خار مترس
* ور هوای چمنت نیست بگلزار مرو
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
* قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد
شعر کامل
حافظ
* گر مرید پیر دیری خرقه خمری کن بمی
* زشت باشد دلق نیلی و شراب لعل فام
شعر کامل
خواجوی کرمانی