نظیری نیشابوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 342

1. هرگز گلی شکفته نشد از نسیم خویش

2. گاهی توجّهی به غلام قدیم خویش

3. نشناسدم کسی که ندارم قرینه ای

4. عنقا نهفته ماند ز مثل عدیم خویش

5. درهم تر از حساب تو کاری است چون کنم

6. با تیره تر دلی ز دماغ سقیم خویش

7. من موشکافم او گرهم بر گره زند

8. درمانده ام به بازی بخت ندیم خویش

9. محجوبم از تقیّد خود مستیی کجاست

10. کایم برون ز خرقۀ پرهیز و بیم خویش

11. گر پا کشم سرم به خرابات می رود

12. امّیدوارم از روش مستقیم خویش

13. دل را به کوی عشق به تکلیف خوانده اند

14. هرجا برم رود به مقام قدیم خویش

15. گر بر فراز مسند شاهی نشسته ام

16. بیرون نمی نهم قدمی از گلیم خویش

17. مستی بگو بریز نظیری که رفت نیست؟

18. ظاهر مکن سلامت طبع سلیم خویش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به کسی نگر که ظلمت بزداید از وجودت
* نه کسی نعوذبالله که در او صفا نباشد
شعر کامل
سعدی
* گفتمش زلف به خون که شکستی گفتا
* حافظ این قصه دراز است به قرآن که مپرس
شعر کامل
حافظ
* نخل ترت در پیرهن چون نیکشر شد پرشکن
* محکم مبند ای سیمتن بند قبا را بیش از این
شعر کامل
محتشم کاشانی