نظیری نیشابوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 35

1. پروانه ایم و شعله بود آشیان ما

2. آب از شرار اشک خورد گلستان ما

3. موریم و در گذار شکر اوفتاده ایم

4. در راه پایمال شود کاروان ما

5. تا با نصیب ساخته اند از حلاوتی

6. همچون رطب شکافته اند استخوان ما

7. زه در گلوی ما کند از کینه روزگار

8. بیند اگر درست تن چون کمانِ ما

9. خورشید عمر بر سر دیوار و خفته ایم

10. فریاد از درازی خواب گرانِ ما

11. صد موج را ز رفتن خود مضطرب کند

12. موجی که بر کنار رود از میانِ ما

13. بس در دماغ همنفسان مغز سوختیم

14. در دیده خواب تلخ کند داستانِ ما

15. در پیری از هزار جوان زنده دل تریم

16. صد نوبهار رشک برد بر خزانِ ما

17. ذوقی که جا به وادی مجنون گرفته بود

18. امروز معتکف شده بر آستانِ ما

19. در حیرتم که غنچه به بلبل چگونه گفت

20. رازی که باد هم نشنید از زبانِ ما

21. بنیاد ما خرابی ما استوار کرد

22. گویی که سود ماست نظیری زیان ما


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پای سرو از قد رعنای تو در گل می‌رفت
* خاصه آنوقت که برطرف گلستان بودی
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* چه ماتم است ندانم نهفته در دل خاک
* که رخ به خون جگر شسته لاله می روید
شعر کامل
صائب تبریزی
* چنان به موی تو آشفته‌ام به بوی تو مست
* که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست
شعر کامل
سعدی