نظیری نیشابوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 375

1. هنوز عارف و عامی نداشتند نزاع

2. که لاى باده مقررّر شد از برای صداع

3. مرید و مرشد و خادم تمام می دانند

4. که رند صومعه می می خورد به چنگ و سماع

5. غریب و عاشق و مستم خدا نگهدارد

6. ز شرّ شحنۀ غدّار و مفتی طمّاع

7. اگر طبیب ترش روی دیر می میرد

8. چه غم ز تلخی صبر است چون بود نفّاع

9. برین بساط تماشاگریم تا بینیم

10. چه می کند امل پهلوان و مرگ شجاع

11. رسوم تو ننهد مهر و ماه تا دوران

12. هزار بار نگوید به تنگم از اوضاع

13. پی خرید سرانجام کارها رفتند

14. به آن دیار که نایاب بود و قحط متاع

15. تو را اگرچه به این خاکیان رجوعی نیست

16. ضمیر غایب ابدال را به تُست ارجاع

17. تو قدر ذرّه چه دانی نظیری از خورشید

18. که دیدۀ تو ضعیفست از تمیز شعاع


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من آن شکل صنوبر را ز باغ دیده برکندم
* که هر گل کز غمش بشکفت محنت بار می‌آورد
شعر کامل
حافظ
* به وصلش تا رسم صد بار بر خاک افکند شوقم
* که نو پروازم و شاخ بلندی آشیان دارم
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* ملامت من مسکین کسی کند که نداند
* که عشق تا به چه حدست و حسن تا به چه غایت
شعر کامل
سعدی