غزل شمارۀ 377
1. پای کوبان دست افشان در سماع
2. می خرامد بر دل و جان در سماع
3. طرّۀ عمّامه بی شان می کند
4. زلف و دستار پریشان در سماع
5. صوفی از چاک گریبان بیندش
6. می شود از خرقه عریان در سماع
7. از می اندیشۀ خود گشته مست
8. هست خود پیدا و پنهان در سماع
9. زاهد تسبیح خوان بر یاد او
10. آید از ناقوس رهبان در سماع
11. عیسی از چرخ چهارم بگذرد
12. گر زند دستش به دامان در سماع
13. جبرییل از سدره می آرد به خاک
14. چون شود مست و غزل خوان در سماع
15. او چو چوگان پا زده بر فرق ما
16. ما چو گو از زخم چوگان در سماع
17. بی خودی های نظیری آورد
18. بخیه بر چاک گریبان در سماع
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده