غزل شمارۀ 378
1. فریب دختر رز خواهشیست نامسموع
2. به شرع غيرت ما، در طلاق نیست رجوع
3. اگر به شیشه شود می پری نمی ارزد
4. به نازهای خمارش کرشمه های طلوع
5. گله از کرشمه دمی از فساد بازآید
6. نه عاقلست که باور کند به فرض وقوع
7. من و خرد که مشیّت به نور او اول
8. در آفرینش افلاک و ارض کرد شروع
9. چهل صباح که معجون خلق پروردند
10. حکیم کرده همین نشئه حاصل از مجموع
11. چنان که خوف و رجا از نتایج خرداند
12. بود نتیجۀ خوف و رجا خضوع و خشوع
13. اگر خرد ننماید ره ثواب و عقاب
14. ز قلب عشق نمی خیزد و ز عين دموع
15. نگاه مرد خردمند بر حقیقت کار
16. فقيه مدرسه درماندۀ اصول و فروع
17. به عقل نیز نظیری نمی توان رستن
18. مگر به جذبۀ عشقت خطا شود مرفوع
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده