غزل شمارۀ 379
1. کند همیشه به دل چشم روسیاه نزاع
2. گدای گرسنه دارد به پادشاه نزاع
3. چو روز حشر نقاب از جمال برداری
4. کند به چشم پراکنده بین نگاه نزاع
5. ز خلق و رای رخت پست طالعم چه کنم
6. نمی توان به فلک کرد و مهر و ماه نزاع
7. ضعیف افکن و مسکین کشند چشمانت
8. کنند مردم بدخو به بیگناه نزاع
9. حدیث بندگی و اجر می کنم به سپهر
10. نمی کنم به سرِ خواجگیّ و جاه نزاع
11. بلا و حادثه بر ما به حکم غمزۀ تُست
12. به پشت گرمی سلطان کند سپاه نزاع
13. که داد نالۀ مظلوم می دهد فردا
14. کند برای تو داور به دادخواه نزاع
15. دل از عتاب تو خالی نمی توان کردن
16. صفای آینۀ ما به اشک و آه نزاع
17. بغیر معنی شکرت اگر به یاد آید
18. نفس به قول نظیری کند بر آه نگاه
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده