غزل شمارۀ 395
1. درهای بسته واشد ز آه سحر مبارک
2. بانگ طلب بر آمد دل را سفر مبارک
3. بالین ارجمندان خشت در مغان است
4. بر روی صبح خیزان باشد نظر مبارک
5. عشق از کمین برون تاخت عقل از میان بر آمد
6. عجب و غرور بشکست فتح و ظفر مبارک
7. شب های درد و ماتم شد روز تا قیامت
8. این آفتاب تابان بر بام و در مبارک
9. بر جان و سر نلرزم در عاشقی که باشد
10. بسیار منفعت را اندک ضرر مبارک
11. فال سیاه روزی بر بخت بد شگون شد
12. آواز نوحه باشد بر نوحه گر مبارک
13. آنجا که عاشقانند اختر بعكس گردد
14. دل در بلا سعیدست جان در خطر مبارک
15. طفلی بعار بگذشت پیری به عیب آمد
16. نی بر پسر شگونم نی بر پدر مبارک
17. هان ای پسر که طفلی علم جفا میاموز
18. هرچند جهل شومست هست این قدر مبارک
19. کونین عرضه کردند بر همّت نظیری
20. بگزید فقر و گفتا این مختصر مبارک
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده