نظیری نیشابوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 417

1. باز از جرم شکایت ناامید از رحمتم

2. گفته ام کفرىّ و اکنون بدترین امّتم

3. ناز من دارد ملالی سایه ام خصم من است

4. در دلِ خود خوارم و در چشم خود بی عزّتم

5. گرچه در ظاهر دلم اظهار طاقت می کند

6. لیک پنهان بر سر جنگ است با من طاقتم

7. می نویسم خط بیزاری دلِ پر شکوه را

8. با هوس پیوند دارد، نیست با او نسبتم

9. عالمی از رنجشم راه حکایت یافتند

10. از نکو خواهان دگر در زیر بار منّتم

11. من که جا یابم برش، با رشک اغیارم چه کار

12. این چنین دایم در آتش از دل پر غیرتم

13. نیست از رنجش نظیری گر شکایت می کنم

14. عندلیبم ناله کردن هست رسم و عادتم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آسیای فلک از آب مروت خالی است
* تا دلت چاک چو گندم نشود نان مطلب
شعر کامل
صائب تبریزی
* دی زمانی به تکلف بر سعدی بنشست
* فتنه بنشست چو برخاست قیامت برخاست
شعر کامل
سعدی
* حال من خود در نمی‌آید به نطق
* شرح حالم اشک خونین من است
شعر کامل
عطار