نظیری نیشابوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 418

1. تا به کی خیمه چو گل بر گذر باد زنم

2. عهد خوبی گذران بینم و فریاد زنم

3. حاصل مزرع آفت زدگان است آن گنج

4. من غلط قرعه به ویرانه و آباد زنم

5. بیش ازین شور نمی گنجد اگر کان نمک

6. بر جگر سوختگی های خدا داد زنم

7. مست شوقم می و خون در نظرم یکسانست

8. سر ز ساقی کشم و چنگ به جلّاد زنم

9. خار حسرت به دل و خندۀ شادی بر لب

10. جام غم گیرم و خود نوشم و خوش باد زنم

11. شرح هجران تو بر مرغ گلستان خوانم

12. شانۀ زلف تو بر طرّۀ شمشاد زنم

13. گر مقیمان چمن از تو نشانم گویند

14. بوسه ها بر قدم بنده و آزاد زنم

15. قلم عقل ز بازیچۀ ساقی بشکست

16. خنده ها بر سبق و بر خط استاد زنم

17. منهدم گشت چو بنیاد وفا کعبۀ دل

18. حاکمی کو که ز بیداد بتان داد زنم

19. در گلستان چو حديث قد آن سرو کنم

20. ناوکی بر دل صد پارۀ شمشاد زنم

21. من و ورد سحری نیست نظیری انصاف

22. راه میخانه روم، دوش به زهّاد زنم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر خود رقیب شمع است اسرار از او بپوشان
* کان شوخ سربریده بند زبان ندارد
شعر کامل
حافظ
* تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد
* خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است
شعر کامل
حافظ
* ز مشرق سر کو آفتاب طلعت تو
* اگر طلوع کند طالعم همایون است
شعر کامل
حافظ