غزل شمارۀ 437
1. غساله شوی ته کاسه و ایاغ شدم
2. بتر ز پنبۀ رنگین روی داغ شدم
3. نه خضر بود درین تیره ره نه چشمۀ خضر
4. ز شرم هرزه دوی سرو در سراغ شدم
5. فغان و شیون مرغان چنان ملولم کرد
6. که جیب و دامن خالی برون ز باغ شدم
7. نگویم این که سیه بختیم نمی انداخت
8. چو بال زاغ بدم، همچو چشم زاغ شدم
9. به روی سبزه و گل بود سیر و پروازم
10. نصیب خواند که پروانۀ چراغ شدم
11. ته پیاله به من داد لیک از مستی
12. فتیله بر دل خامان نهاد و داغ شدم
13. به دشت و مزرعه گشتن، هواپرستی بود
14. به کُنج خلوت و عزلت ز باغ و راغ شدم
15. نسیم نیم شبم بر مشام بویی زد
16. سحر شکفته و خوش طبع و تر دماغ شدم
17. مدار کار نظیری به خلق و دم درکش
18. که فارغ از همه در گوشۀ فراغ شدم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده