نظیری نیشابوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 447

1. سخن دوست گران بود فراوان کردم

2. جان به بیعانه بیارید که ارزان کردم

3. گردِ راه خضری از نظرم می پاشید

4. سوی هر چشمه شدم چشمۀ حیوان کردم

5. هیچ اکسیر به تأثیر محبّت نرسد

6. کفر آوردم و در عشق تو ایمان کردم

7. همه بایستنیم بود چو رفت آمد کار

8. هرچه در کار نبایست همه آن کردم

9. نیم ساعت به خود از تفرقه نتوان پرداخت

10. در مقامی که دل جمع پریشان کردم

11. هرچه آموخته بودم همه از یادم رفت

12. سود چل ساله به سودای تو نقصان کردم

13. حال از آن ترک سیه چشم مپوشید که من

14. سحر پیش نظرش بردم و قران کردم

15. سوی تو ره به تکاپوی خرد نتوان کرد

16. سعی چندان که به تحقیق تو بتوان کردم

17. خان خانان که به یاد نظر تربیتش

18. طبع گر خاک نگارید منش جان کردم

19. نکته آرای و غزل سنج نظیری می باش

20. به مدیحی که تو را صاحب دیوان کردم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در وطن گر می شدی هر کس به آسانی عزیز
* کی ز آغوش پدر یوسف به زندان آمدی؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
* سخن شناس نه‌ای جان من خطا این جاست
شعر کامل
حافظ
* اگر دل توان داشتن شادمان
* به شادی چرا نگذرانی زمان
شعر کامل
فردوسی