غزل شمارۀ 467
1. صد غم ز غم پیاله ستاند به یاد من
2. صد غصّه تیغ تیز کند در عناد من
3. گردد ز شیخ و برهمنم کار بسته تر
4. در چین ابروی تو گره شد گشاد من
5. تسبیح و سجده از گل میخانه می کنم
6. خاک مرادبخش برآرد مراد من
7. پروای راهب و سر زنّارم از کجاست
8. باید به بُت درست بود اعتقاد من
9. بعد وصال رخنه به کارم نمی کند
10. از بس به عشق گشته قوی اتّحاد من
11. بر آتشم خمار شراب تو آب ریخت
12. جامی بنوش و دود برآر از نهاد من
13. چندی به حیله رفت نظیری به راه عقل
14. هرگز بر آن ربوده نبود اعتماد من
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده