غزل شمارۀ 500
1. پرده بردار و صلای می به شیخ وشاب ده
2. صومعه داران عارف را شراب ناب ده
3. آخر ای ابر کرم پروردۀ فیض توایم
4. دود از ما تشنگان برخاست ما را آب ده
5. از ادب حرفی رقم آموزگار ما نکرد
6. دفتری از حسن خود داری به ما یک باب ده
7. این دل افکنده را یک بار بردار از زمین
8. گرنه داغ مهر تو باشد برو پرتاب ده
9. ترسم از خونریزی زلفت که گیرد دامنت
10. خون دل ها از شکنجش می چکد کم تاب ده
11. خوابش از سر رفت با ما هرکه همزانو نشست
12. تاب بیداری نداری تن به جای خواب ده
13. وه که از طوفان عشقت برق دل را آب برد
14. من نگفتم سر به جویم این همه سيلاب ده
15. از حرارت هر شبم ضعف دل افزون می شود
16. یک صباحم از لبِ خود شربت عنّاب ده
17. از شکاف دل به چشم جان نظیری بیندت
18. روی بر محراب داری پشت بر اصحاب ده
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده