غزل شمارۀ 503
1. فکر و غم را سر به جان مردم ناشاد ده
2. ما به تو شادیم ما را خاطر آزاد ده
3. هرکه را جانان کشد ماتم نمی دارد کسی
4. دوستان کشتۀ خود را مبارکباد ده
5. دور از ان در مرده ام کی می کند خاکم قبول
6. در تنم آتش زن و خاکسترم بر باد ده
7. شور و غوغا بیش شد از بند و زنجیر ای پدر
8. ترک غمخواریّ این مجنون مادرزاد ده
9. برنمی تابد دل امّا عشق می فرمایدم
10. کز ده ویران خراج کشور آباد ده
11. عاجزانیم از دیار خود به پابوس آمده
12. عجز ما بشنو نمی گوییم ما را داد ده
13. یار می آید نظیری زندگی از بهر چیست
14. دیده بگشا و به مردم جان فشانی یاد ده
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده