غزل شمارۀ 507
1. در بند تو زنجیر گرفتار شکسته
2. زندان شده صد رخنه و دیوار شکسته
3. زین بیش شکرخنده حلاوت نفروشد
4. طوطیم ز شکر سر منقار شکسته
5. از بس که عنان پیچد ازان چهره نگاهم
6. خار مژه در دیدۀ خونبار شکسته
7. صد قافلۀ ناز گشوده به دلم بار
8. سودای تو را رونق بازار شکسته
9. بیرون کنم از تن به سر ناخن غیرت
10. این خار که در سینۀ افگار شکسته
11. نی جامه کنم پاره و نی سینه کنم چاک
12. دیریست دل و دستم ازین کار شکسته
13. دل خسته ز بیچارگیِ چاره گرانم
14. اندوه طبیبان دل بیمار شکسته
15. پیمانۀ پیمان تو از بند عزیزان
16. اندک شده پیوسته و بسیار شکسته
17. پیمان تو جای عجبی نیست نظیری
18. خوش باش که عهد از طرف یار شکسته
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده