غزل شمارۀ 537
1. گر حسن جمال تو طلبکار نبودی
2. در خانقه و بتکده دیّار نبودی
3. گر نرگس مست تو نکردی جدل آغاز
4. تا گردش او بودی هشیار نبودی
5. بی پرده توانستی اگر روی نمودن
6. در کعبه حجاب در و دیوار نبودی
7. نازت ننهادی به دل این بار امانت
8. گر حسن تو از عشق گرانبار نبودی
9. میزان تو در دست غرورست وگرنه
10. حسن تو به این قیمت و مقدار نبودی
11. گر غیرت تو پردۀ پندار بهشتی
12. یک دل شده محروم ز دیدار نبودی
13. افسوس که خوی تو چو روی تو نکو نیست
14. ورنه همه بودی گل و یک خار نبودی
15. ای کاش نیامیختی این رنگ محبّت
16. تا این همه نیرنگ تو در کار نبودی
17. آسان ز عتاب تو توانست رهیدن
18. گر جان به کمند تو گرفتار نبودی
19. آن تاب و توان رفت که بر یاد رخ تو
20. دشوار شدی کارم و دشوار نبودی
21. می رست ازین حلقۀ زنّار نظیری
22. گر معنی تسلیم به زنّار نبودی
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده