غزل شمارۀ 548
1. خلوتی خواهم و سودای سر زلف کسی
2. دم گرمی که چراغی بفروزد ز خسی
3. از گلم خار به دل می خلد افسوس که نیست
4. پر و بالی که گریزم به شکاف قفسی
5. شعله از قهر به بال و پر پروانه نکرد
6. آنچه از لطف کند شهد به بال مگسی
7. غم و اندیشه مرا زود درآورد از پای
8. پای بر جاتر ازین می طلبد عشق کسی؟
9. بس تنک حوصله ام دست و دلی می خواهم
10. که بگیرم به فغان دامن فریادرسی
11. محملی نگذرد از باديۀ ما ورنه
12. همه در وجد و سماعيم به بانگ جرسی
13. لاف سربازی ما با تو نظیری غلط است
14. چون تو بر چهره نداریم غبار فرسی
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده