غزل شمارۀ 556
1. نوشی به صد جان رایگان قوت روان کیستی؟
2. کامی به صد حسرت نهان آرام جان کیستی؟
3. آدم به شوقت در جهان، رضوان به ذوقت در جنان
4. تو مرغ عنقا آشیان در بوستان کیستی؟
5. از نسل خوبانی قمر وز قسم حورانی بشر
6. روشن کند فرّت نظر از دودمان کیستی؟
7. ای از هدایت آیتی بر ما ز یزدان رحمتی
8. با کس نداری نسبتی نازل به شان کیستی؟
9. با خود غرور و سرکشی با ما جفا و ناخوشی
10. از خود نیى از ما نیی آخر از آن کیستی؟
11. بسیار ناز و کم نگه کوته قبا و كج كله
12. خوش می روی رقصان به ره سرو روان کیستی؟
13. بر قلب پا افشرده ای رخش خرد پی کرده ای
14. گوی از مه و خور برده ای چابک عنان کیستی؟
15. قهر از صفا پر جوش تر فاش از خفا پر نوش تر
16. تلخ از شکر خوش نوشتر شیرین زبان کیستی؟
17. می ریزد از کلک و زبان نوشت نظیری در بیان
18. دست و دهان آلوده ای گستاخ خوان کیستی؟
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده