غزل شمارۀ 557
1. کجایی گنج پنهانی کجایی؟
2. به معموری، به ویرانی، کجایی؟
3. نه در ظاهر نه در باطن مقيّد
4. انیس جان زندانی کجایی؟
5. تو ناپیدا و هر چیز از تو پیدا
6. فروغ چشم نورانی کجایی؟
7. نمی گنجی در الفاظ و عبارات
8. تو ای معنىّ وجدانی کجایی؟
9. از تو هر خانه پر وجد و سماع است
10. همه جانیّ و در جانی کجایی؟
11. غنیمت های عالم را بدل هست
12. تو ای بی مثل و بی ثانی کجایی؟
13. دلا حیران ترى هردم ندانم
14. که همچون چشم قربانی کجایی؟
15. خداوند حرم در خانۀ ماست
16. تمنّای بیابانی کجایی؟
17. به پند عقل کردم توبه از عشق
18. خطا کردم پشیمانی کجایی؟
19. دلم شد تنگ تر از جمع اسباب
20. غلط کردم پریشانی کجایی؟
21. چو کنعان مبتلای قحط گشتم
22. کجایی ای فراوانی؟ کجایی؟
23. نه در کفری نه در آیین اسلام
24. نظیری هیچ می دانی کجایی؟
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده