غزل شمارۀ 70
1. نالۀ ما نغمۀ اهل نوا را گرم ساخت
2. شوق ما هنگامۀ این ماجرا را گرم ساخت
3. ز آتش وادی بیفکندیم نعلین از قدم
4. موسی ما گرم رو گردید و ما را گرم ساخت
5. درگرفت از بهر خاطر گرمی پروانه موم
6. شمع مجلس شد که در کاشانه جا را گرم ساخت
7. گرمیِ هنگامۀ گلشن پی آشوب ماست
8. گل شکفت از نالۀ بلبل که ما را گرم ساخت
9. مایۀ مهر و محبّت از رواج افتاده است
10. صحبت ما، روزِ بازارِ وفا را گرم ساخت
11. کین خسرو گر نبودی ساختی فرهاد کار
12. طعنۀ ناموس خوی پادشا را گرم ساخت
13. هر بن مژگان به چشم خلق قربان کرده است
14. گریۀ ما داستان کربلا را گرم ساخت
15. اعتمادی بر شمیم حلّۀ يوسف نداشت
16. سرمۀ خاکسترم بادِ صبا را گرم ساخت
17. شد به غربت قدر من معلوم بر اهل وطن
18. گرمی هنگامۀ مهر آشنا را گرم ساخت
19. دیدم اشفاقِ رخت محروم گشتم از لبت
20. وسعت احسان در استغنا گدا را گرم ساخت
21. از علوّ رفعتم معلوم شد حسن قبول
22. چون مراد دل اجابت شد دعا را گرم ساخت
23. رشح ابرست این نظیری یا صبا یا عطر گل
24. بلبل از شعر ترت صوت و نوا را گرم ساخت
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده