غزل شمارۀ 79
1. این نخل که از چشمۀ جان رسته که کشتست؟
2. وین خط که دهد یاد ز معجز که نوشتست؟
3. ما فتنه ز مشّاطۀ حسنیم نه از عشق
4. زنّار مغان رشته خط و زلف که رشتست؟
5. جز از اثر دهشت ما وحشت ما نیست
6. با پرده بگو پرده ز رخسار که هشتست
7. زین لخت دل و پاره جان چاشنیی گیر
8. بر گریه تلخ و نمک خنده برشتست
9. ذوق غمم از طینت خاکی نرود هیچ
10. هرچند به شادی گلِ آدم نسرشتست
11. گو روی تو نظّاره کن و خوی تو بنگر
12. گوید کس اگر آدمیی را که فرشتست
13. سرتاسر صحرای رخت لاله و نسرين
14. صد رنگِ دگر گل، که ندانند که کشتست؟
15. گل جامه ز بر، بس سبک از نازکی انداخت
16. عریانی گلزار ز کوتاهیِ رِشتست
17. در حیرتم از ترک و فنای تو نظیری
18. کس غير اجل فرش آمل درننوشتست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده