غزل شمارۀ 80
1. در شهر ما به دولت عشق احتیاج نیست
2. در هیچ گوشه نیست که صد تخت و تاج نیست
3. چشم تری به چین جبین می توان فروخت
4. کار وفا هنوز چنان بی رواج نیست
5. خاطر به خندۀ گل و مل وا نمی شود
6. غیر از گریستن غم دل را علاج نیست
7. شهری به شیشۀ دل ما سنگ می زنند
8. در هیچ پای نیشتری از زجاج نیست
9. کس زیر چرخ، توسن آزادگی نتاخت
10. تاراج می کنند به راهی که باج نیست
11. ما خط رسانده ایم به مهر مسلّمی
12. آفت رسیده را غم باج و خراج نیست
13. از نوش روزگار نظیری گداختیم
14. این باده را موافقتی با مزاج نیست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده