غزل شمارهٔ 22
1. جانا بیا که بی تو دلم را قرار نیست
2. بیشم مجال صبر و سر انتظار نیست
3. دیوانه این چنین که منم در بلای عشق
4. دل عاقبت نخواهد و عقلم به کار نیست
5. گر خواندنت مراد و گر راندن آرزوست
6. آن کن که رای تست مرا اختیار نیست
7. ما را همین بسست که داریم درد عشق
8. مقصود ما ز وصل تو بوس و کنار نیست
9. ای دل همیشه عاشق و همواره مست باش
10. کان کس که مست عشق نشد هوشیار نیست
11. با عشق همنشین شو و از عقل برشکن
12. کو را به پیش اهل نظر اعتبار نیست
13. هر قوم را طریقتی و راهی و قبلهایست
14. پیش عبید قبله بجز کوی یار نیست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده