عبید زاکانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 42

1. مردیم و یار هیچ عنایت نمیکند

2. واحسرتا که بخت عنایت نمیکند

3. در پیش چشم او لب او میکشد مرا

4. وان شوخ چشم بین که حمایت نمیکند

5. چندانکه عجز حال بر او عرضه میکنم

6. در وی به هیچ نوع سرایت نمیکند

7. پیش کسی ز شکر و شکایت چه دم زنم

8. کاندیشه‌ای ز شکر و شکایت نمیکند

9. در حق بندگان نظر لطف گاه‌گاه

10. هم میکند ولیک به غایت نمیکند

11. تا گفته‌ام دهان تو هیچست از آن زمان

12. با ما ز خشم هیچ حکایت نمیکند

13. بلبل صفت عبید به هرجا که میرسد

14. غیر از حدیث عشق روایت نمیکند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با همه عطف دامنت آیدم از صبا عجب
* کز گذر تو خاک را مشک ختن نمی‌کند
شعر کامل
حافظ
* دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنود
* مگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنم
شعر کامل
حافظ
* بوی گل از ادب نکند پای خود دراز
* در سایه گلی که بود خوابگاه تو
شعر کامل
صائب تبریزی