عبید زاکانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 70

1. با ما نکرد آن بت سرکش وفا هنوز

2. آخر نشد میانهٔ ما ماجری هنوز

3. ما خستگان در آتش شوقش بسوختیم

4. وان شوخ دیده سیر نگشت از جفا هنوز

5. بعد از هزار درد که بر جان ما نهاد

6. رحمت نکرد بر دل مسکین ما هنوز

7. از کوی دوست بیخود و سرگشته میرویم

8. دل خسته بازمانده و چشم از قفا هنوز

9. بوسیست خونبهای من و لعل او مرا

10. صد بار کشت و می‌ندهد خونبها هنوز

11. دل در شکنج طرهٔ پر پیچ و تاب او

12. مانده است در کشاکش دام بلا هنوز

13. مسکین عبید در غم عشقش ز جان و دل

14. بیگانه گشت و یار نشد آشنا هنوز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا چشمم اوفتاد به شاهین زلف تو
* عنقای عشق بر سر من آشیانه کرد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* سعدی آسانست با هر کس گرفتن دوستی
* لیک چون پیوند شد خو باز کردن مشکلست
شعر کامل
سعدی
* روی جانان طلبی آینه را قابل ساز
* ور نه هرگز گل و نسرین ندمد ز آهن و روی
شعر کامل
حافظ