عبید زاکانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 72

1. بی‌یار دل شکسته و دور از دیار خویش

2. درمانده‌ایم عاجز و حیران به کار خویش

3. از روزگار هیچ مرادی نیافتیم

4. آزرده‌ایم لاجرم از روزگار خویش

5. نه کار دل به کام و نه دلدار سازگار

6. خونین دلم ز طالع ناسازگار خویش

7. یکدم قرار نیست دلم را ز تاب عشق

8. در آتشم ز دست دل بی‌قرار خویش

9. از بهر آنکه میزند آبی بر آتشم

10. منت پذیرم از مژهٔ سیل‌بار خویش

11. دیوانه دل به عشق سپارد عبیدوار

12. عاقل به دست دل ندهد اختیار خویش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
* فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست
شعر کامل
حافظ
* نقش پای رفتگان هموار سازد راه را
* مرگ را داغ عزیزان بر من آسان کرده است
شعر کامل
صائب تبریزی
* یارب مه مسافر من همزبان کیست ؟
* با او که شد حریف و کنون همعنان کیست ؟
شعر کامل
وحشی بافقی