عبید زاکانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 87

1. ما گدایان بعد از این از کار و بار آسوده‌ایم

2. چون به روزی قانعیم از روزگار آسوده‌ایم

3. هرکسی بر قدر همت اعتباری کرده‌اند

4. ما توکل کرده‌ایم از اعتبار آسوده‌ایم

5. دیگران در بحر حرص ار دست و پائی میزنند

6. ما قناعت کرده‌ایم و بر کنار آسوده‌ایم

7. در پی مستی خماری بود و ما را وین زمان

8. ترک مستی چون گرفتیم از خمار آسوده‌ایم

9. اهل دنیا فخر خود جویند و عار دیگران

10. حالیا ما چون عبید از فخر و عار آسوده‌ایم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن که پیش لب شیرین تو ای چشمه نوش
* آفرین گفته و دشنام شنوده است منم
شعر کامل
رهی معیری
* عاقبت منزل ما وادی خاموشان است
* حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز
شعر کامل
حافظ
* هرگز حدیث زلف تو کوته نمی شود
* این گفت و گوی تا به قیامت مسلسل است
شعر کامل
جامی