اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 108

1. این باغ سراسر همه پر باد وزانست

2. جنبیدن این شاخ درخشان همه زانست

3. او را نتوان دید، که صورت نپذیرد

4. هر چند که صورتگر رخسار رزانست

5. بس رنگ بر آرد ز سر این خم پر از نیل

6. آن خواجه، که سر جملهٔ این رنگ رزانست

7. آن عقل، که بر هر غلط انگشت نهادی

8. در صنعت آن کار که انگشت گزانست

9. صد رنگ ببینیم درین باغ به سالی

10. کین چیست؟ بهار آمد و این چیست؟ خزانست

11. هر لحظه برون آید ازین صفه نباتی

12. کندر هوس او شکر انگشت گزانست

13. ای اوحدی، انگور خود از سایه نگه‌دار

14. تا غوره نماند، که شب میوه پزانست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اشک طرف دیده را گردید و رفت
* اوفتاد آهسته و غلتید و رفت
شعر کامل
پروین اعتصامی
* آن که صد نامۀ ما خواند و جوابی ننوشت
* سطری از غیر نیامد که کتابی ننوشت
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* غالباً تلخی جان کندن من خواست طبیب
* که به جز صبر نفرمود مداوای دگر
شعر کامل
هلالی جغتایی