غزل شمارهٔ 12
1. چون ندیدم خبری زین دل رنجور ترا
2. در سپردم به خدا، ای ز خدا دور، ترا
3. شاد نابوده ز وصل تو من و نابوده
4. توجفا کرده و من داشته معذور ترا
5. صورت پاک ترا از نظر پاک مپوش
6. که به جز دیدهٔ پاکان ندهد نور ترا
7. گر ز دیدار تو آگاه شوند اهل بهشت
8. سر مویی نفروشند به صد حور ترا
9. ای که رنجی نکشیدی و ندیدی ستمی
10. چه غم از حال ستمدیدهٔ رنجور ترا؟
11. تو که چون من ننشستی به غمی روز دراز
12. سخت کوتاه نماید شب دیجور ترا
13. اوحدی را ز نظر دور مدار، ای دل و جان
14. که دلارام ترا دارد و منظور ترا
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده