اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 126

1. ای مدعی، دلت گر ازین باده مست نیست

2. در عیب ما مرو، که ترا حق به دست نیست

3. بگشای دست و جان و دلت را بیه اد دوست

4. ایثار کن روان، که درین راه پست نیست

5. با محتسب بگوی که: از قاضیان شهر

6. رو، عذر ما بخواه، که او نیز مست نیست

7. تا صوفیان به بادهٔ صافی رسیده‌اند

8. در خانقاه جز دو سه دردی پرست نیست

9. من عاشقم، مرا به ملامت خجل مکن

10. کز عشق، تا اجل نرسد، بازرست نیست

11. در مهر او چو ذره هوا گیر شو بلند

12. کین ره به پای سایه نشینان پست نیست

13. هر کس که نیست گشت به هستی رسید زود

14. وآنکس که او گمان برد آنجا که هست نیست

15. یک ذره نیست در دل مجروح اوحدی

16. کز ضرب تیر عشق برو صد شکست نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
* با دوستان مروت با دشمنان مدارا
شعر کامل
حافظ
* صندل از بهر سر مردم بیدرد بود
* چوب دارست علاج سر دیوانه عشق
شعر کامل
صائب تبریزی
* صدف وار گوهرشناسان راز
* دهان جز به لؤلؤ نکردند باز
شعر کامل
سعدی