اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 140

1. تا لعل باده رنگ تو شکرفروش گشت

2. باور مکن که: هیچ دلی گرد هوش گشت

3. برخاستی که: زهر جدایی دهی بما

4. بنشین، که آن به یاد تو خوردیم و نوش گشت

5. دل خود تمام سوخته شد، جان خسته بود

6. او نیز هم به آتش دل نیم جوش گشت

7. دیشب در اشتیاق تو، ای آفتاب رخ

8. از غلغلم رواق فلک پر خروش گشت

9. از آب دیده راز دلم خواست فاش شد

10. شب تیره بود، ظلمت او پرده پوش گشت

11. در آرزوی آنکه حدیث تو بشنود

12. چشمی، که بی‌تو گریه همی کرد، گوش گشت

13. گر اوحدی به هوش نیاید، عجب مدار

14. بلبل چو گل بدید نخواهد خموش گشت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گنج زر گر نبود کنج قناعت باقیست
* آن که آن داد به شاهان به گدایان این داد
شعر کامل
حافظ
* اگر کوه گناه ما به محشر سایه اندازد
* نبیند هیچ مجرم روی خورشید قیامت را
شعر کامل
صائب تبریزی
* مباش وقت سحر بی ستاره ریزی اشک
* که نور چهره گردون ز گریه سحری است
شعر کامل
صائب تبریزی