اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 174

1. یاد تو ما را چو در خیال بگردد

2. عقل پریشان شود، ز حال بگردد

3. چون تو پسر مادر سپهر نزاید

4. گرد جهان گر هزار سال بگردد

5. ماه نبیند ستاره‌ای چو جبینت

6. گر چه بسی بر سپهر زال بگردد

7. خط سیه می‌دمد ز رویت و زنهار!

8. تا نگذاری که: گرد خال بگردد

9. عقل ندارد، که ترک روی تو گوید

10. چشم نباشد، کزان جمال بگردد

11. در هوس بوسهٔ توایم ولی نیست

12. زهره که کس گرد این سؤال بگردد

13. تن بزن، ای اوحدی، سخن چه فروشی؟

14. خوی بد نیکوان به مال بگردد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بس که دردسر ز فریاد و فغان خود کشم
* از دهان چون ناله می خواهم زبان خود کشم
شعر کامل
جامی
* یارب از عرفان مرا پیمانه ای سرشار ده
* چشم بینا، جان آگاه و دل بیدار ده
شعر کامل
صائب تبریزی
* چو لاله سینهٔ من چاک شد، بیا و ببین
* که از تو بر دل پرخون چه داغ‌ها دارم؟
شعر کامل
هلالی جغتایی