اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 211

1. چون گره بر سر آن زلف دو تاه اندازد

2. مشک را خوارتر از خاک به راه اندازد

3. اگر آن چاه زنخدان به سر کوچه برد

4. ای بسا دل! که در آن کوچه به جاه اندازد

5. نظر زهره کند، خنجر مریخ زند

6. نور خورشید دهد، پرتو ماه اندازد

7. چشم آن ترک سپاهی به هزیمت ببرد

8. ناوک غمزه چو در قلب سپاه اندازد

9. گر گواهیش بیارم که: مرا زلف تو کشت

10. حسن او لرزه بر اندام گواه اندازد

11. تیر هجرم به جگر در زد و اندیشه نکرد

12. که دلم در پی او ناوک آه اندازد

13. اوحدی، دیده مدوز از رخ او، عیبی نیست

14. گر گدایی نظری بر رخ شاه اندازد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه سود از روضۀ جنت اگر شیرین معاذالله
* ز کوی خود دری در روضۀ فرهاد نگشاید
شعر کامل
جامی
* دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل
* مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان
شعر کامل
حافظ
* خطی که بر سمن آن گلعذار بنویسد
* بنفشه نسخه آن بر بهار بنویسد
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی