اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 253

1. گل ز روی او شرمسار شد

2. دل چو موی او بی‌قرار شد

3. ماه بر زمینش نهاده رخ

4. چون بر اسب خوبی سوار شد

5. وانکه دید روی نگار من

6. ز اشک دیده رویش نگار شد

7. سر به خاک پایش در افکنم

8. چون که دست عقلم ز کار شد

9. می که نوشیدم، آتشی بر زد

10. غم که پوشیدم، آشکار شد

11. همرهان من، گو: سفر کنید

12. کاوحدی به دامی شکار شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پیش ناهن چه حاصل ذکر پردازی کمال
* دانه گوهر چه ریزی مرغ ارزن خواره را
شعر کامل
کمال خجندی
* دفتر فکرت بشوی گفته سعدی بگوی
* دامن گوهر بیار بر سر مجلس ببار
شعر کامل
سعدی
* طبیب اهل دل آن چشم مردم آزار است
* ولی دریغ که آن هم همیشه بیمار است
شعر کامل
فروغی بسطامی