اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 298

1. کرا بر تو فرستم که شرح حال کند؟

2. به نام من ز لبت بوسه‌ای سؤال کند؟

3. دلم قرین غم و درد و رنج و غصه شود

4. چو یاد آن لب و رخسار و زلف و خال کند

5. نه محرمی که لبم نامهٔ بلا خواند

6. نه همدمی که دلم قصهٔ وصال کند

7. نیامدست مرا در خیال جز رخ تو

8. اگر چه نرگس مستت جزین خیال کند

9. مرا دلیست سراسیمه در ارادت تو

10. که از سماع حدیث تو وجد و حال کند

11. به گرد روی چو ماهت ز زلف می‌بینم

12. شبی دراز، که روز مرا چو سال کند

13. اگر چه بار غم خود تو سهل پنداری

14. نه هم‌دلیش بیاید که احتمال کند؟

15. ز سیم اشک مرا دامنیست مالامال

16. ولی رخ تو کجا التفات مال کند؟

17. به دیدنی ز تو راضی شدیم و غمزهٔ تو

18. امید نیست که آن نیز را حلال کند

19. ز بار هجر تو گشت اوحدی شکسته، مگر

20. دوای خویش به دیدار آن جمال کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب
* چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را
شعر کامل
حافظ
* وصیت همین است جان برادر
* که اوقات ضایع مکن تا توانی
شعر کامل
سعدی
* هر ذره که در خاک زمینی بوده است
* پیش از من و تو تاج و نگینی بوده است
شعر کامل
خیام