غزل شمارهٔ 352
1. در عشق اگر زبان تو با دل یکی شود
2. راه ترا هزار و دو منزل یکی شود
3. زین آب و گل گذر کن و مشنو که: در وجود
4. آن کو گل آفریند با گل یکی شود
5. یک اصل حاصل آید و آن اصل نام او
6. روزی که اصل و فرع مسایل یکی شود
7. جز در طریق عشق ندیدم که: هیچ وقت
8. مقتول با ارادت قاتل یکی شود
9. آنکش گشاده شد نظری بر جمال حق
10. مشنو که: با مزخرف باطل یکی شود
11. گر صد هزار نقش بداری مقابلش
12. با او مگر حقیقت قابل یکی شود
13. راه ار برد به حلقهٔ ابداعیان دلت
14. پست و بلند و خارج و داخل یکی شود
15. بسیار شد عجایب این بحر و چون ز موج
16. کشتی بر آوریم به ساحل یکی شود
17. زین لا و لم به عالم توحید راه تو
18. وقتی بری، که سامع و قایل یکی شود
19. تا در میان حدیث من و اوحدی بود
20. این داوری دو باشد و مشکل یکی شود
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده