غزل شمارهٔ 353
1. بی تو دل و جان من زیر و زبر میشود
2. دم به دمم درد دل بیش و بتر میشود
3. عمر به سر شد مرا در غم هجران تو
4. تا تو نگویی: مرا بیتو به سر میشود
5. از رخ چون شمع خود روشنییی پیش تو
6. کین شب تاریک ما دیر سحر میشود
7. چند بپوشیدم این راز دل و خلق را
8. از سخن عاشقان زود خبر میشود
9. هر چه تو خواهی بگوی، کین همه دشنام تلخ
10. چون به لبت میرسد شهد و شکر میشود
11. گر نه دل اوحدی سوختهای، هر دمش
12. سینه چه جان میکند، دیده چه تر میشود؟
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده