اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 37

1. ای غم عشق تو یار غار ما

2. جز غمت خود کس نزیبد یار ما

3. کار ما با غم حوالت کرده‌ای

4. نی، به این‌ها برنیاید کارما

5. در ازل جان دل به مهرت داد و این

6. تا ابد مهریست بر رخسار ما

7. ما همان اقرار اول می‌کنیم

8. گر دو گیتی می‌کنند انکار ما

9. ساقی، از رندان حریفی را بخوان

10. تا به می بفروشد این دستار ما

11. می بیار و خرقهٔ ما را بکن

12. تا ببیند مدعی زنار ما

13. علم نیک و بد چو جای دیگرست

14. این تفاوت چیست در پندار ما؟

15. زاهدان فردا چه گویندار خدای؟

16. سهل گیرد کار برخمار ما

17. تا رضای او نباشد، اوحدی

18. توبه بی‌کارست و استغفار ما


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* محو کی از صفحه دلها شود آثار من؟
* من همان ذوقم که می یابند از افکار من
شعر کامل
صائب تبریزی
* آتشی بویی ز دلجویی نمی آید ز تو
* چشمه ام کاری به جز زاری نمی آید ز من
شعر کامل
رهی معیری
* ز دستم بر نمی‌خیزد که یک دم بی تو بنشینم
* بجز رویت نمی‌خواهم که روی هیچ کس بینم
شعر کامل
سعدی