اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 381

1. بگشای ز رخ نقاب دیدار

2. تا نگذرد از درت خریدار

3. این پرده که بر درست بردر

4. وین سایه که بر سرست بردار

5. گفتی: بنشین که من بیایم

6. بنشینم و نیستی تو آن یار

7. کز یاری من نیایدت ننگ

8. وز صحبت من نباشدت عار

9. زین قاعده و خلاف بگذر

10. و آن داعیه در غلاف بگذار

11. تا کی باشیم پس بر در؟

12. وز هجر تو کرده رخ به دیوار

13. هر کس به حساب تار و پودست

14. ما با سخن تو در شب تار

15. پنداشتمت که: مهربانی

16. و آن نیز خیال بود و پندار

17. سر در سر کار عشق کردیم

18. و اگه نشدی، زهی سر و کار؟

19. هر لحظه مکن بکشتنم زور

20. هر روز مکن بهشتنم زار

21. یا آن دل برده باز پس ده

22. یا این تن مرده نیز بگذار

23. مپسند که از فراق رویت

24. فریاد برآرم اوحدی‌وار


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون صدف هرکس که دندان بر سر دندان نهد
* سینه اش بی گفتگو گنجینه دریا شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* پرتو حسن ازل افتاده بر دیوار و در
* دیو چون یوسف در اینجا محو دیدار خودست
شعر کامل
صائب تبریزی
* عقل بیچارست در زندان عشق
* چون مسلمانی به دست کافری
شعر کامل
سعدی