اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 419

1. بیا، که صفهٔ ما بوریای میکده بس

2. بخور خانه نسیم هوای میکده بس

3. ز میر و خواجه ملولیم، بعد ازین همه عمر

4. حضور و صحبت رند و گدای میکده بس

5. به منعمان بهل آواز چنگ رندان را

6. ترانهٔ سبک از جار تای میکده بس

7. ز قلیه‌های بزرگان سر که پیشانی

8. مرا سه جرعهٔ بر ناشتای میکده بس

9. گرم به صفهٔ صدر ملک نباشد بار

10. نشستنم به میان سرای میکده بس

11. مرا به صومعه، گو: شیخ شهریار مده

12. سر مرا به جهان خشت‌های میکده بس

13. گر اوحدی دگری را دعا کند گو: کن

14. مرا دعای مغان و ثنای میکده بس


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* فکر شنبه تلخ دارد جمعه اطفال را
* عشرت امروز بی اندیشه فرداخوش است
شعر کامل
صائب تبریزی
* فضل خدای را که تواند شمار کرد؟
* یا کیست آنکه شکر یکی از هزار کرد؟
شعر کامل
سعدی
* چو بید بر سر ایمان خویش می‌لرزم
* که دل به دست کمان ابروییست کافرکیش
شعر کامل
حافظ