اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 44

1. حلوای نباتست لبت، پسته دهانا

2. در باغ گلی نیست به رخسار تو مانا

3. زیر لبت ازوسمه نقطهاست، چه روشن؟

4. گرد رخت از مشک زقمهاست چه خوانا؟

5. گفتم: نتوانی دل شهری بربودن

6. نی، چون نتوانی، که شگرفی و توانا؟

7. بس گوشه نشینی که ز هجر تو بنالد

8. این ناله به گوشت نرسیدست همانا

9. مردم نه عجب صورت عشقم که بدانند

10. بی‌عشق نشستن عجب از مردم دانا

11. هر لحظه زبان فاش کند سر دل من

12. پیوسته ز دست تو برنجیم، زبانا

13. دلسوختهٔ عشق تو گردید به صد جان

14. غافل مشو از اوحدی سوخته، جانا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای دل ار عشرت امروز به فردا فکنی
* مایه نقد بقا را که ضمان خواهد شد
شعر کامل
حافظ
* کسی که قیمت ایام وصل نشناسد
* ببایدش دو سه روزی مفارقت کردن
شعر کامل
سعدی
* هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار
* کس را وقوف نیست که انجام کار چیست
شعر کامل
حافظ