اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 48

1. ای سفر کرده، دلم بی‌تو بفرسود،بیا

2. غمت از خاک درت بیشترم سود، بیا

3. سود من جمله ز هجر تو زیان خواهد شد

4. گر زیانست درین آمدن از سود، بیا

5. مایهٔ راحت و آسایش دل بودی تو

6. تا برفتی تو دلم هیچ نیاسود بیا

7. ز اشتیاق تو در افتاد به جانم آتش

8. وز فراق تو در آمد به سرم دود، بیا

9. ریختم در طلبت هر چه دلم داشت، مرو

10. باختم در هوست هر چه مرا بود، بیا

11. گر ز بهر دل دشمن نکنی چارهٔ من

12. دشمنم بر دل بیچاره ببخشود، بیا

13. زود برگشتی و دیر آمده بودی به کفم

14. دیر گشت آمدنت، دیر مکش، زود بیا

15. کم شود مهر ز دوری دگران را لیکن

16. کم نشد مهر من از دوری و افزود، بیا

17. گر بپالودن خون دل من داری میل

18. اوحدی خون دل از دیده بپالود، بیا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بهشتی روی من دارد به سویم گوشۀ چشمی
* ز نعمتهای جنّت قسمتم گردیده، بادامی
شعر کامل
حزین لاهیجی
* شقایق سنگ را بتخانه کرده
* صبا جعد چمن را شانه کرده
شعر کامل
نظامی
* چون سنبل تو سلسله بر ارغوان نهاد
* آشوب در نهاد من ناتوان نهاد
شعر کامل
خواجوی کرمانی