غزل شمارهٔ 510
1. عمریست تا ز دست غمت جامه میدرم
2. دستم بگیر، تا مگر از عمر برخورم
3. یادم نمیکنی تو به عمر و نمیرود
4. یاد تو از خیال و خیال تو از سرم
5. رفت از فراق روی تو عمرم به سر، ولی
6. پایم نمیرود که ز پیش تو بگذرم
7. میبایدم خزینهٔ قارون و عمر نوح
8. تا دولت وصال تو گردد میسرم
9. چون عمر گل دو هفته وفای تو بیش نیست
10. ای گل، تو این دو هفته مبر سایه از سرم
11. عمر عزیز و جان گرامی تویی مرا
12. ای عمر و جان، تو دور چرا باشی از برم؟
13. گیتی بسان عمر مرا گو: فرو نورد
14. گر در بسیط خاک بغیر تو بنگرم
15. عمری دگر بباید و شلتاق عالمی
16. تا گنج غارتی چو تو باز آید از درم
17. شیرینتری ز عمر و من اندر فراق تو
18. فرهادوار محنت و تلخی همی برم
19. ای عمر عاریت، مکن از پیش من کنار
20. تا در کنار خویش چو جانت بپرورم
21. گر اوحدی به سیم سخن عمر میخرد
22. من عمر میفروشم و وصل تو میخرم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده